بنیتابنیتا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

خاطرات با تو بودن

تولد 2 سالگیت مبارک...

عزیزم ....عشقم.....جونم.... زندگیم .....2ساله شدی. چه شبها که نخوابیدم و چه روزها که حتی لحظه ای ننشستم ....اما تمام سختیها خیلی زود فراموش میشوند...در عوض لحظه لحظه بزرگ شدنت .... قد کشیدنت....شیرین کاریهات.... شیرین زبونی هات .... شیطنت هات...رو شاهد بودم...روزهایی که دیگر تکرار نخواهند شد... پس همه اینها رو به اون سختی ها به درررررررررررررررررررررر از تولدت میخوام بگم ... اینکه امسال نسبت به پارسال چقدر خانم تر بودی ....چقدر فهمیده تر بودی ...و چقدر مهربون تر بودی! صبح  با بابایی رفتید پارک و کلی خوش گذروندی ....دوست داشتم تمام ثانیه های روز تولدت خوش باشی... ظهر اومدی خونه و ناهار خوردی و یه کم سی دی دیدی و بعد از ظهر خو...
5 آذر 1391
1